حتما بسیاری ازشماها تاحالا با این مشکلات مواجه شدیدوچه بسا موردتمسخر دیگران واقع شدیدحال ممکنه درکلاس درس یا دانشگاه یا برخورد با افرادی از یک شهردیگه بوده است.البته نسل جدید تاحدودی بهتر ازنسل های قبل می تواند این حروف رو بیان کنه باتوجه به کارهایی که درمدارس شده اما به راستی مشکل ازکجاست؟چرا ما دربیان این حروف مشکل داریم؟مشکلی که باعث شده ما درمحافل اجتماعی کمتر لب به سخن بگشاییم؟
حروف«خ ف غ» حروف مشترک در زبان های فارسی و عربی هستند.در زبان بلوچی 9 حرف عربی اصلاً کاربردی ندارند ولی 3حرف مشترک با تغییراتی در زبان بلوچی بکار می روند. حرف«خ» فارسی در زبان بلوچی به طور کلی به صورت«ه» بکار می رود. مثل: خشت،بَخت،تخت وخاک به صورت هِشت،بَهت،تهت وهاک نوشته می شوند. اگر حرف«خ» همراه «و» بیاید حرف«خ» به طور کامل حذف می شود.مثل :خوش،خوشدل،خواهش به صورت وش،وشدل و واهش نوشته می شوند. حرف«غ» فارسی در زبان بلوچی به صورت «گ» بکار می رود. مثل: بغل،مرغ به صورت بَگل و مُرگ نوشته می شوند. حرف«ف» فارسی در زبان بلوچی به صورت«پ» بکار می رود. مثل: گفتار،مُفت،رُفت به صورت گپتار،مُپت و رُپت نوشته می شوند. حروف نه گانه عربی در زبان بلوچی به شکل زیر نوشته می شوند: حروف «ث – ص» به صورت «س» و حروف «ذ – ض – ظ» به صورت «ز» حرف «ع» به صورت «ا» و حرف «ح – خ» به صورت «ه» حرف «ط» به صورت «ت» و حرف «ق» به صورت «ک
امروز مصادف با 15خرداد93تعدادی ازاحشام شهربنت طی راهپیمایی مسالمت آمیز اعتراض خودرا نسبت به منع رفت امد شون دربازار اعلام داشتند.به گزارش وب بنتی این احشام اعلام نمودند :چگونه مامورین شهرداری به خود اجازه می دهند مارا دستگیرکنند درحالی که هیچ گونه زیباسازی درشهرصورت نگرفته وهیچ گونه درختی کاشته نشده است که ما ازآن ها استفاده کنیم وتنها درختی که وجود دارددرخت جور وکرگ هست که این دو هم درسبد غذایی ما نیستن ومامورین عزیز شهرداری هم این آب زبون بسته رو هی بیهوده مصرف میکنن
.کو آن گلی که می گفتی؟کو آن شهرزیبایی که وعده می دادید؟کووووووووووو ؟این احشام هم بیان داشتند که درشهربنت حقوق مارعایت نمیشه وما بزودی ازسازمان حقوق احشام شکایت خودرا علنی خواهیم کرد.لازم به توضیح است که درصورت پذیرش این شکایت توسط سازمان حقوق احشام شهرداری بنت محکوم خواهدشد.
روستای رودگلندام در 90 کیلومتری شمال غرب شهرستان نیکشهر و ۱۵ کیلومتری بخش بنت و ۳۰ کیلومتری جنوب شهرستان فنوج که بین ۲۶ درجه و ۱۷ درجه عرض شمالی و ۵۹ درجه و ۱۳ درجه طول شرقی گرینوچ در ارتفاع ۴۰۰ متری از سطح دریا واقع شده است. بر اساس سرشماری ۱۳۹۲ جمعیت روستا ۱۰۶۱ نفر اعلام گردیده است . روستای رودگلندام در نقشه ی کشور جز بخش بنت تلقی میشود. روستای رودگلندام در حوزه روستای خود حدود ۵ کیلومتر را داراست. همچنین از شمال به شهرستان فنوج و از جنوب شرق به شهرستان نیکشهر و از غرب به استان هرمزگان مشرف میشود. روستای رودگلندام منطقه ای نیمه کوهستانی که غرب و شمال آن تپه های زرد قرار دارند در قسمت شرق انتهای روستا مسیر رودخانه (مزن کور) که از شمال فنوج سرچشمه میگیرد از نوار شرقی رودگلندام عبور میکند و رودخانه های (پوتاپ و توبعی) که در دو طرف روستا قرار دارند آب هر دو آنها در انتهای روستا با هم جمع میشود و به طرف رودخانه (مزن کور) متوالی میشود و با وجود مسیلها وابرفتها ورودخانه های کوچک وبزرگ که ازرشته کوهای سفیدسرچشمه وبه مصب به دریای عمان منتهی میشود.این روستااز چند محله شکل گرفته است که نام هر کدام به شرح زیر میباشد(جهلا ـ بالا ـ خیرآباد ـ تل دسکی)
به راستی دادشاه چطور دادشاه شد؟؟اما یکی از داستان های دادشاه:قصه این داستان دادشاه ازآن جا شروع شدکه دادشاه به فردی به نام لالک به علت رفت وامد به خونه اش مشکوک میشه لالک چوپان اون منطقه بودوبه محض فهمیدن اینکه دادشاه به اومشکوک شده فرارمیکنه میره مسقط دادشاه هم بعددنبالش میره مسقط وبعدازپرس وجو خونه لالک روپیدا میکنه ویک نیمه شب سراغ اومیره ودرخواب لالک رو میکشه بعد همونجا با فردی دیگر به نام حسینک درگیرمیشه حسینک که جثه خوبی داره دادشاه رو به زمین میزنه اما دادشاه یه مشت خاک روی چشمای حسینک میریزه وبا چاقو اورو زخمی میکنه وازاونجا ازطریق دبی درمیره بعد از اون ماجرا وغضبی که نسبت به علیخان داشت شروع به کشتن عده ای وگروگان گرفتن افرادوبردن احشام میکنه...
سلام اول کلام،حتما ازتقسیم زمین های حسین آبادخبرداریدکه توسط بنیادمسکن شهرستان نیکشهر به منظور تقسیم به ندارهای شهربنت صورت گرفت خب،چه کسانی بهشون رسید؟کیا نرسید؟ما که لیستو داریم نیگا میکنیم همه دارها زمینا رو گرفتن وفقط به اسم ندارها تموم شده اون چندنفرنداری که هم اسمشون هستن مال خودشون نیستن فقط به اسم اونا گرفتن وجالبترازهمــــــــــــــــــــــــه
اینکه هفتاددرصدازکسانی که زمین گرفته اندبنتــی نیستن!!!وجالب تراینه که کسانی ازنیکشهر،قصرقندوفنوج زمین گرفته اندوبنتی ها گیرشون نیومده .به راستی آیا اهالی بنت برزمین خودشون حقی ندارن؟؟؟آیا افرادمستضعف حقی ندارن؟؟؟آهـــــــــــــاحق اونای دیگه که رابطه دارن؟راستی این وسط مقصرکیه؟شورای قبلی؟بخشدارقبلی؟یابنیادمسکن؟بلاخره کسی اونا روتاییدکرده وحق این مردم رو پایمال کرده .مطمئن باشن اینا درپیش خدای عزوجل پاداش خوبی دارن...
پان پراگ (بی تیBT) نام محصولی که بارها بسته خالی سبز رنگش را در خیابان می‌دیدم و نمی‌دانستم چیست، ماده‌ای که ظاهرا مخدری جدید برای نابودی دانش‌آموزان؛و قشر جوان است.
جاتون خالی!!!دیروزجلسه جوانان بابخشدارمحترم وشورای شهربودکه درهمین جلسه آقای درزاده ازمشکلات موادمخدردرشهرگفتن وکارهایی که انجام شده اما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اما ای کاش نوع ماده مخدره روهم می گفتن .دوستان زوم کردن روی موادمخدری نظیرتریاک کریستال وشیشه .،اما آیا می دانیدبیشترین نوع موادمخدری که افرادکم سن وسال ودانش آموزان مامصرف می کنندچی هس؟آیا ازتاثیرات این نوع موادخبردارید؟آهـــــــــــــــــــــــــــــــا بــــــــــــــــــــــــــی خبریـــــــــــــــدخب لطفا آقایون محترم ادامه مطلب رومطالعه نمائید.
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــلام اول کلام.این روزا تب فوتبال توی شهربنت حسابی داغ!!به نحوی که حتی ازشهرهای دیگه مثل فنوج تیم دادن وما میتونیم اینوبه فال نیک بگیریم امــــــــــــــــا!!بریم روی حاشیه این مسابقات:اول اینکه هزینه مسابقات هرتیم مبلغ100هزارتومان می باشدوجمعا 13تیم می باشندینی یک میلیون وسیصدهزارتومان!!!خب راستی دوستان عزیز این پولا کجامیره؟ چه اندازه خرج میشه؟ اوناش کجا میره ؟آیا مثل دفعات قبل ناپدیدمیشه ؟آیا مثل هزینه جام رمضان قورت داده میشه ؟آیا دوباره اختلاف بین مسولین تربیت بدنی برای نرسیدن به سهم موردنظررامیوفته؟
دویم:داوران تلویزیونی:اخه عزیزان ده بارگفتیم قبل شروع بازیا حداقل یک جلسه داوری بزارید تا اینجوری حق تیما خورده نشه واین داورای که فقط بادیدن بازیای تلویزیون داورشدن اینجوری حق چندتاجوون رو که زحمت کشیدن نخورن ازکرنرافسایدنگیرن نمیدونم داخل زمین دوساعت سخنرانی نکنن و...
سین مث سلام،سلام .بلاخره بعداز ی مدت نصب دستگاه خودپردازبانک صادرات دیروزاین دستگاه رسما فعال شد وکلیه شهروندان عزیز از این به بعد می توانند ازاین دستگاه پول برداشت نمایند.
درضمن این دستگاه نسبت به دستگاه بانک کشاورزی که درطول یک روز معمولا فقط یک ساعت پول دارد ازکیفیت بالاتری برخورداراست وامیدواریم که با راه اندازی این دستگاه نیازهای مردم نسبت به برداشت پول راحت ترازقبل صورت گیرد.
باســــــــــــــــــــــــــــلام.به عرض شهروندان عزیزبرسانم که گروپ واتساپی شورا برای تبادل نظرات وپیشنهادات،رفع وبیان مشکلات جهت عمران وآبادنی هرچه بهتربنت ایجادشده است.
قابل توجه است که مدیریت این گروپ برعهده پرویزکدخدا نائب رئیس شورای شهربنت است واکثرشوراها هم درآن حضوردارند همچنین بیشترفرهنگیان ،دانشجویان ومعتمدین عضوآن هستند.درضمن این گروپ ازساعت 8تا11شب فعال است لازم به یادآوری هست اگرمی خواهیدعضوآن شوید به اطلاع پرویز(فیصل)کدخدابرسانید.(09151954909)
اولا جاداره همینجا ازنیروی انتظامی شهربنت به نوبه خودم اززحماتی که دراین چندوقت برای شهربنت کشیده تشکرکنم که خالصانه به وظیفه خود عمل میکنند.ولی اینوبگم گرچه گرفتن اتباع بیگانه بدون پاسپورت جزو وظیفه شماست اما ای کاش با آن ها هم رفتارپسندیده ای داشته باشیم
آیا مامسلمان نیستیم!!!آیا اونا نیستن!آیا خدای نکرده ممکن نیست روزی وضع ما برعکس اونا بشه اونموقع ما چه انتظاری از اونا میتونیم داشته باشیم.یا نــــــــــ همـــــــه چــــــی آرومــــــــــــــــــــــــــــــه!!!من چـــــــــــــه قدخوشبختـــــــــــــــــــــتم.پس چرا با اونا اینجور رفتارمی کنیم چراااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا اونا رومثل ...........باهاشون رفتارمیکنیم مگه بدن اونا از سنگ یا شخصیت وآبرو ندارن آیا حق وحقوقی ندارن!!!!!نمیدونم والا
تباهگ یکی از قدیمی ترین و سنتی ترین غذاهای مردم بلوچستان است،در مکران زمین.مردم از قدیم الایام به دلیل نبود برق و تجهیزاتی مانند یخچال و فریزر، گوشتِ گوسفندهایی را که سر می بریدند به صورت ورقه ای چاک می زدند و با نمک و دانه های خشک شده ی انارکه چرخ شده یا در واقع همان پودرانار(در لهجه ی محلی؛انار دانَگ یااناردانک گفته می شود)مخلوط می کردند و بر روی طنابی زیر تابش مستقیم نور خورشید می بستند و برای حفاظت در برابر گردوغبار و مگسها پارچه ی ظریف نخی یا توری رویِ گوشت می گذاشتند، این غذای سنتی بسیار لذیذ و دلچسب است و همانطور که در بالا گفته شد این غذا از قدیم الایام بوده است امروزه نیز با وجود یخچال و فریزر، مردمان خون گرم مکرانی این نوع گوشت(تباهگ)را با همان نحوه ی سنتی که از مادران خود یاد گرفته اند را درست می کنند و مورد استفاده قرار می دهند،تباهگ اغلب در سحرگاهان ماه مبارک رمضان بایارهمیشگیش برنج سفره ی مکرانی ها را جلوه دار می کند، تباهگ ذائقه ای فوق العاده دلچسب و خوش طعم دارد و همین امر موجب شده این غذای سنتی همچنان جایگاه خود را سرِسفره ی مردمان مکرانی حفظ کند، این غذا جایگاه ویژه ای در میان مردمِ بنت دارد.
1-باد نم بییا باد جنوب (nambi): این باد در تمام طول سال از سمت جنوب می وزد و مقدار زیادی بخار آب دریای عمان را به همراه می آورد که برای کشاورزی بسیار مفید چونکه هوای یا باد نسبتاً خنک و آرامی است .
2- باد هوشاگ(hoshag): از جمله بادهای سوزانی است که به محصولات کشاورزی و بخصوص در قنات خرما و ... خساراتی وارد می کند. در بعضی از مواقع که شدت وزیدن آن زیاد شود دارای گرد و غبار هم خواهد بود و جهت وزیدن آن از سمت شمال روستا است.
3-باد مرطوب و موسمی اقیانوس هند: این بادها از جنوب شرقی بلوچستان می وزند و سبب بارانهای تند و سیل آسا در فصل تابستان هستند و یکی از دلایل طغیان رودخانه این وزش این نوع باد است وزش این باد باعث تغییرات آب و هوایی این منطقه است بادهای عمومی این منطقه از طرف دریا یا بعبارتی دیگر از جنوب غربی و جنوب شرقی می وزند بادهای جنوب شرقی با 34 درصد بیشترین درصد فراوانی را به خود اختصاص می دهند.
4-باد شمال یا گوریچ(gorich): باد شمال که برخلاف اسم آن این باد از جنوب می وزد. وزش این باد در فصل زمستان همراه با هوا و باد سرد همراه است ولی در فصل تابستان هوا یا باد خیلی گرم و سوزانی به وزش در می آید
5-باد جنوب غربی یا گرو(gero): جهت وزش آن از جنوب غربی به شمال شرقی است و زمان وزش آن آخر بهار و تابستان می باشد که معمولاً توام با گرد و خاک و طوفان است.
6- باد لوار(lovar)یا دروشک(deroshk):که در جهت شمال شرقی به جنوب غربی می وزد در آخر فصل بهار و فصل تابستان معمولاً این باد در این منطقه به وزش در می آید این باد خیلی گرم و سوزان است معمولاً کل شهرستان و بخصوص منطقه بنت و اطراف روستاهای آن را در بر می گیرد شاید یکی از دلایل سوزناک و گرم بودن این باد خشکی هوا و نبود بارش کافی و عدم پوشش گیاهی و... است.
این جورشودیگه ندیده بودیم بی نوبتی جدا گرفتن پول اضافه جدا آب رفتن بنزینای ما جدا لامصبببببببببببببببببببببببببببببببببببب آخره بی عدالتی!!! آخه قربونتون برم ی کم انصاف داشته باشید.خب بریم سراصل مطلب: معمولا من خیلی کم میرم پمپ بنزین چون خیلی بدم میاد از دوساعت نوبت گرفتن وبی نوبتی این پمپ ما هم هفته ای معمولا فقط 3روز بنزین داره خب معلومه دیگه سه روز نوبت یعنی چندکیلومترصف. اما مسئله مهم اینه که هنگام بنزین زدن زودتر از حدی که بایدبنزین بزنی قطع میکنند یعنی وقتی شما پنج لیتربنزین میخواید بزنید روی چهارلیتروسیصدمیلی لیترقطع میکنند واین یعنی سوددددددددزیاد وبی عدالتی، یعنی 300میلی لیترما رفت بادهوا یعنی حق ما رفت بادهوا یعنی پول مارفت هوا یعنی.... با یه حساب ساده می توان پی بردچه قدسودنصیب اینها میشه مثلا اگه روزی 500نفربنزین بزنندازهرنفری هم 300میلی لیترکم بشه میشه 150000میلی لیترکه برابربا150لیترواگراین 150لیتر رو 700ت حساب کنیم میشه 105 هزارتومان در روز سود(فقط یک روز)واگه 400ت باشندمیشه 60000ت سود در روز!!!
هی روزگار!!!هی روزگار کجایی ببینی کجایی بنت باصفای من کجایی بنت بدون سارق ومعتادمن نیستی نه دیگه مث قبل نیستی نه دیگه به مردم بگم اموالتو نگه دار دزد نبره هااااااااا زمانی ای بنت من شهره آفاق بودی ازبس که سالم بودی وهیچ دزد وسارقی نبود ولی حالا چه شده که هروز یک دزدی گزارش میشوداز موتور گرفته تا کبوترچرا چهره ات عوض شده چراااااااااا چرا رنگت پریده نکنه توهم معتادشدی.دیشب کجا بودی آره کجا بودی که موتور آب بیچاره مارو بردن آره بردن .لامصبا دزد که نبودن شاه دزد هیچ رد ونشانی نزاشتن.خدایا چندتا ازبزهای ما که ناپدیدشد هیچ موتورآب ماهم رفت باده هوا میترسیم خونمون هم ببرن!!!
دادشاه یا میر دادشاه، یک زمیندار کوچک و کشاورز روستایی بلوچ، ساکن در منطقهٔ کوهستانی (سفید کوه بنت) واقع در مرکز بلوچستان بود، که در اوایل دهه ۵۰ میلادی (اواسط دهه سی خورشیدی)، علیه دولت مرکزی ایران، سر به طغیان گذاشت. وی که برخی او را دادشاه سفیدکوهی، و از منطقه سفیدکوه بنت واقع در مکرانبلوچستان دانسته‌اند، و برخی علت طغیان او را، تعدی و ستمی دانسته‌اند که از جانب خوانین محلی به وی و خاندان و قبیله اش روا داشته شده بود و بدین دلیل معتقدند که همین موضوع، در کنار حمایت حکومت پهلوی از خوانین محلی، به طغیان وی، سمت و سوی ضد رژیمی داده‌است.
دادشاه به همراه برادرش، محمد، و چند تن دیگر از افرادش، در روز چهارم فروردین ماه سال ۱۳۳۶، و در نیمه راه چابهار - ایرانشهر و در پیچ خم‌های تنگ سرحه، واقع در منطقه کوهستانی لاشار - به اشتباه راه را بر خودروی کارول، رئیس اصل چهار ترومن در منطقهٔ کرمان و کارمندان او بست، و چهار نفر مردان سرنشین این خودرو، یعنی کارول ۳۴ ساله، ویلسون همکار ۳۳ ساله او، و همچنین مترجم و رانندهٔ ایرانی آنها، و همچنین مدتی بعد، آنیتا کارول، همسر ۳۵ سالهٔ کارول را (که به اسارت گرفته بود)، به طرز فجیعی به قتل رساند. گرچه دادشاه قبل از این هم، افراد دیگری را به قتل رسانیده بود، امّا قتل فجیع کارمندان اصل چهار ترومن، که به منظور انجام فعالیت‌های عمرانی به آن منطقه آمده بودند، حساسیت جهانیان را برانگیخت و به موضوع طغیان او، ابعادی جهانی و بین المللی بخشید، طوریکه دولتهای بیگانه و از جمله بخصوص دولت ایالات متحده آمریکا، حکومت پهلوی را برای دستگیری هر چه سریعتر دادشاه و سرکوب طغیان او، تحت فشار گذاشتند.
با این وجود، و با اینکه دولت مرکزی ایران، مُدام نقشه می‌ریخت تا وی را دستگیر نموده و یا از سر راه بردارد، اما این تلاش‌ها، با تغییر موضع دائم دادشاه و یارانش در کوهستان و رفتنشان از کوهی به کوه دیگر، به جایی نمی‌رسید، تا اینکه دولت مرکزی به ناگزیر اقدام به تبانی با سران قبایل محلی بلوچستان نمود و با همراهی آنان در ۲۱ دی ماه ۱۳۳۶ دادشاه را به کمین گاه کشید و وی را به قتل رسانید.
گرچه برخی دادشاه را یک یاغی آدمکش دانسته‌اند و از وی به خاطر قتل‌های متعددی که مرتکب شده و از جمله بخصوص به خاطر قتل ناجوانمردانهٔ یک زن بی آزار و بی پناه آمریکایی انتقاد کرده‌اند، امّا برخی دیگر در مقابل وی را از نامدارترین چهره‌های ملی در تاریخ معاصر بلوچستان دانسته‌اند و از وی با عنوان یک قهرمان افسانه‌ای بلوچ یاد کرده‌اند، طوریکه زندگی و مبارزات او را در ترانه‌ها و سرودهای بیشماری که شماری از آنها هنوز هم در سرتاسر بلوچستان ورد زبان مردم است، نقل شده‌است
در این روستا خانه ها به شکل های مختلفی احداث می شوند یا با مصالح ساختمانی مدرن یا با مصالح نیمه دوام مثل سنگ، گل و چوب یا با مصالح بی دوام مثل ساقه و شاخه و برگ درختان و گیاهان بومی که به روشهای بومی و سنتی ساخته میشوند البته نوع مسکن یا ساخت و ساز در این روستا با درآمد مرد م و نسبت شغلی آن تناسب دارد افراد فقیر و کارگر در خانه های کپری یا چوبی زندگی می کنند افرادی که درآمد خوب و متوسطی دارند اصولاً خانه های آنها از خشت و گل و سنگ بنا می کنند و مردمی که در خارج از کشور مشغول بکار هستند یا کارمند یا درآمدخوبی دارند خانه های آنها از مصالح با دوام مثل آهن و آجر ، سنگ و گچ و سیمان ساخته شده اند اگرچه در حال حاضر هم خانه های کپری در روستا وجود دارد ولی اکثراً خانه های مردم روستا از گل و سنگ هستند شاید بدلیل اینکه این روستا در یک مکان کوهستانی قرار دارد البته کسانی هم در روستا ساکن هستند که ساختمانهای آنان با آجر،آهن و تزئینات و... شبیه ساختمانهای درون شهر هستند.
سین مث سلام.سلام- گ مثل گرانی پ مثل پارچـــــــــــه وخ مثل خیاط.آره بحث ما بحث گرانی این بارپارچه ودوختن آن درخیاطی های محل است که واقعا قیمتا رو دارن میبرن به آسمون فقط کافیه ب این
چندپارچه فروشی که همشون هم دست افاغنه هست برید تا ازقیمت های سرسام آور آن بدنتون بلرزه وبی خیال کفن هم بشید.متری 14-15یعنی 4مترحدود56هزارتومان وبازارهم دست اونا یعنی انحصاری مطلق دراین وسط هم کسی جوابگو نیس ناظر کیلویی چنده هرکی پول داره بخره هرکی فقیره بسازه تازه کجاشودیدی
بعدکه خریدی حالا باید ببری خیاطی.ونزدیک 20-25هزارتومن هم باید اونجا بپردازی یعنی درکل نزدیک 100هزارتومن واسه خریدن ودوختن پارچه!!!یعنی واقعا می ارزه مگه این خیاط باشی ها چکارمیکنند چه قد نخ مصرف میکنن.از یه دوست خیاط پرسیدم گفت:فقط نزدیک 1000یا2000تومان نخ برای هرلباسی مصرف میشه وما حتی اگه 15000تومن هم بگیریم سود زیادی نصیب مامیشه چه برسه ب بیشتر.
آره در این بین فقط قشرضعیف جامعه ضررمیکنندتصورشو بکنیدکودکی که درآرزوی لباس نو بسرمیبره مادری که آرزوشه برا بچه اش لباس بخره با این بی عدالتی ها مگه میشه به راستی ایمانی وجود نداره ب راستی مسئول ناظری نیست به راستی خدا درهمین نزدیکی نیست!!!
ســــــــــلام .دوستان وهمشهریان عزیزنمیدونم برنامه ای که ساختم تا چه اندازه به درد شمابخوره گرچه واقعا کارزیادی برد وهمچنان هم اشکالاتی در اون وجود دارد ان شاالله که با انتقادات وپیشنهادات خود ما رو در این کاریاری نمائید.دوستان توجه داشته باشن که اول شماره بعدنام فرد ذکرشده است.وتایادم نرفته اینوهم بگم که این برنامه با فرمت جارتهیه شده است.
سلام دوستان عزیزوهمشهریان گرامی پس ازمدتها تونستم این برنامه رو آپلودکنم ودراختیارشما دوستان عزیزقراربدم با اینکه قبلا هم یه بارآپلودکرده بودم اما سایت مورد نظر فیلترشده بود ودوستان عزیز نمیتونستن دانلود کنند.البته با این اینترنت زغالی مگه میشه کاری کرد وگرنه برنامه های زیادی طراحی کردم که دیدنشون می ارزه .بهرحال ان شالله به همین زودی برای همه روستاهای بنت این برنامه رو طراحی خواهم کردتا عزیزان بتوانند راحت تر از آن استفاده کنند.با این که سرم واقعا بخاطرمشغله کاری وجشنواره های که درپیش دارم شلوغه ولی سعی میکنم هرچه سریعتر این وظیفه رو انجام بدم.
سلام دوستان عزیز.باتوجه به نیازی که درفراموش نشدن بازی های محلی که کم کم درحال فراموش شدن است داریم برخود دیدم که ب گردآوری آن ها بپردازم تا هرچندگامی کوچک در این راه برداشته باشم.
بازی گوگو
نام محلی: گوگو
اهداف كلی:بهبود استقامت بدن-سرعت وتقويت عضلات دست وپا
اهداف جزئی: علاقه مندی به بازی با همسالان
تعداد بازيكن: نامحدود
سن بازيكنان:10-22 سال
ابزار لازم: چوب وتوپ
بازی گوگواز بازی های محلی منطقه بنتاز توابع شهرستان نیک شهر استان سیستان وبلوچستان می باشد. این بازی همانطور که از نام آن مشخص است از کلمه گوگ گرفته شده ،گوگ در زبان بلوچی به معنای توپ یا چیزگرد می باشد.
وسایل مورد استفاده در این بازی یک توپ تقریبا کمی بزرگتر از توپ بازی گلف و یک چوب ضخیم به طول 50 سانتی متراست.
در زمان های قدیم که توپ کمیاب بود مردم به صورت ابتکاری بااستفاده ازپارچه های کهنه آن ها را می دوختند یا در داخل یک جوراب قرار می دادند وبه شکل گرد در می آوردند ويا برگ های درخت داز وحشی را به صورت گرد در می آوردند وداخل آن يك سنگ كوچك مي گذاشتند بازی می کردند...
چندوقت پیش با دهیار روستای حیدربندکه یکی از روستاهای حوزه سفیدکوه بخش بنت می باشد دیداری داشتم.بله!!! سفیدکوه سرزمین دادشاه بزرگ که بزرگترین روستای آن یعنی حیدربندبا بیش از صد خانوارودرشمال غربی وفاصله20کیلومتری بخش بنت هنوزمکه هنوزه محروم از نعمت برنامه های تلویزیونی هست به قول دهیارآن روستا با وجود اینکه از یک سال پیش دکل صدا وسیما درآن منطقه نصب شده اما فقط بخاطر عدم نصب کنتور برق نزدیک به یک سال میشه مردم اونجا منتظرجعبه جادویی هستن که کودکانشون شاد بشن واز کلیه اخبار واطلاعات در سرتاسر کشور وجهان باخبربشن آیا به راستی درقرنی که قرن اطلاعات وارتباطات محسوب میشه بازم بدون جعبه جادویی ممکنه راستش اولین سالی که معلم بودم منوفرستادن این روستا که به عنوان مدیر مدرسه این روستا انجام وظیفه کنم یادمه در یکی از روزا از دانش آموزان پرسیدم تا حالا چندنفر ازشما سوار اتوبوس شده انداما اونا باحیرت به من نگاه میکردن ومیگفتن که ما تا حالا اصلا اتوبوس ندیده ایم!!!با خودفکر کردم اگه الان اینجا برنامه های تلویزیونی داشت آیا بازم جواب این سوال رو اینجوری میدادن،آیا بازم زبان فارسی رو بدرستی حرف نمی زدن وآیا...آی مسئولین آیا خودتان رو مسئول نمیدانید.نمیدونم واقعا نمیدونم دراین بین مسئول کیست :خوده مردم روستا،شوراها یا مسئولین صدا وسیما اما بهرحال امیدوارم با درایت مسئولین عزیز هرچه سریعتربه این مشکل رسیدگی بشه تا کودکان وعزیزان ما درتمام جاها از نعمت صدا وسیما بهرمندبشن وبه ماهواره وبرنامه های غیر مجاز رو نیاورند.یا حق
فقط همین مونده که نوشتن هم گرون بشه!!!همه چیز به یکباره چندین وچندبرابراز برنج وروغن نیاز اولیه مردم فقیر این منطقه گرفته که حتی با قیمت های قبلی مشکل داشتن چه برسه به الان که فک کنم مجبورن فقط آب بخورن اگه باشه البته دلم واسه خودم نمیسوزه من موندم مردم فقیرترین روستاهای ایران یعنی توتان ومهمدان چکار میکنندمردمی که بیشترآنها هنوز که هنوزه شناسنامه ندارن ویارانه ای که منو تو داریم استفاده میکنیم (البته مگه این چندگرون چه میشه با این اوضاع)اونا بی بهره اند همون به قول معروف سجلی که داخل جیب یک افغانی،یا پاکستانی یافت میشه مردم این قسمت با وجود تشکیل دادن پرونده از چندین سال هنوز هم بی بهره اندمردمی که یک عمر نان میخوردندحالا با این گرونی آرد به راستی چکار کنندسوادشان که زیر خروارها خاک مونده آبی ندارن گل بازی کنندآن های که یک عمر دارن با هیزم غذا درست می کنند ویک عمر بچه هاشون از سوء تغذیه رنج میبرن.
آیا به راستی این عدالت است.نه اصلا این فکر رو نکنید عجب لباس های کثیفی دارن به این فکر کنید که چه قلبهای صافی دارن یک عمر با نون خشک زندگی کردن یک عمرجاده خاکی یک عمر دوا درمان دروغکی.این جاده آسفالتی هم که مامیبینم ماشالله هرسال یک متر پیشرفت داره ان شالله واسه افتتاحیه میریم قرن بعدی.یادش بخیر دوسال پیش به همراه رئیس اداره آموزش وپرورش منطقه بنت جناب آقای دادکانی ومسئول حراست آقای منصوری رفته بودیم بازدیددریکی از دبستان های توتان یکی از دانش آموزا رو دیدیم کفش نداره وبا پای لخت اومده مدرسه وقتی علت را جویا شدیم گفت کفش ندارم که پا کنم درضمن بیشترلباسش هم پاره بودگفت فقط همین لباس رو دارم .خدایی لباش هم از سوء تغذیه قرمز شده بود از این بدتر اینکه فقط اون نبودچندتایی دیگه هم بودن حالا با این اوضاع واوصاف الان چکارمیکنند!!!چی میخورن؟ چی می پوشن؟آیا مردم ومسئولین میدونندچنین مردمی هستندوبا این حال هیچ؟آره دیگه نونشون شدبرنج ،برنجشون شدآب!!!آبشون هم رفت خاک.بخدا اینها درآرزوی برنج وآرد هستن تا رب گوجه که یه رویا تلقی میشه دراین مناطق بیش از 3هزارنفر زندگی میکنه که بیشتراونا چنین وضعیتی دارن.آیا به راستی عدالت برقراراست؟آیا به راستی هیچ کاری نمیشه کرد؟وآیا های فراوان که از گفتن آن ها معذورم...
خدایا !
خدايا مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان ، اضطرابهای بزرگ، غمهای ارجمند و حيرتهای عظيم را به روحم عطا کن . لذت ها را به بندگان حقيرت بخش و دردهای عزيز را بر جانم ريز . خدايا به من توفيق تلاش در شکست ، صبر در نااميدی ، رفتن بی هموار، جهاد بی سلاح ، کار بی پاداش ، فداکاری در سکوت ، دين بی دنيا، مذهب بی عـوام، عـظمت بی نام، خدمت بی منان، ايمان بی ريا، تنهایی در انبوه جمعيت و دولت . داشتن بی آنکه دوستم بدارند ، عطا کن
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
خب لطفا آقایون محترم ادامه مطلب رومطالعه نمائید.
عضویت سریع
