شهربنت عروس بلوچـــــــستان

شهربنت عروس بلوچـــــــستان
بـــــــــــــــنت سرزمین میرکمبـــــــربزرگ،بنت سرزمین سیپرک استوار
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شهربنت عروس بلوچـــستانو آدرس benti.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. باکمال تشکر:یزدانشناس





چت باکس


 

تلاش برای دستگیری دادشاه :

 

 

 

نقش مهیم خان لاشاری و عیسی خان مبارکی :

 

 

 

پس از کشته شدن آمریکایی‌ها،نیروهای دولتی و همکاران محلی، به تعقیب دادشاه و افرادش پرداختند و در ۱۴ فروردین ۱۳۳۶ (روزی که دکتر اقبال مامور تشکیل کابینه شد)، درگیری شدیدی بین طرفین در مرز پاکستان رخ داد. با اینکه صدمات ریادی به گروه دادشاه وارد شد، آنان موفق شدند به خاک پاکستان وارد شوند.

دادشاه بر خلاف برادرش (احمد شاه) که به پاکستان پناهنده و در نهایت هم تسلیم رژیم ایران شد و اعدامش کردند - خواهان بازگشت به بلوچستان برای عملیات تازه بود.

به دلیل ناتوانی ژاندارمری در دستگیری دادشاه، دولت مرکزی از عیسی خان مبارکی و مهیم خان لاشاری که خیلی خوشنام بودند و چه بسا دل خوشی هم از حکومت و ژاندارمها نداشتند برای مذاکره به تهران، دعوت نمود و به آنان با تقاضا و نیز، با اولتیماتوم هشدار داد که باید غائله دادشاه بخوابد وگرنه همه چیز را از چشم آنان می‌بیند.

سروان خداداد خان ریگی (فرمانده ژاندارمری نی ریز) هم حدود یکماه پیش از قتل دادشاه از تهران وارد بلوچستان می‌شود.

عیسی خان مبارکی گرچه بعد از سال ۱۳۲۱ سر از بخشداری و فرمانداری و مجلس شورا درآورد، گرچه با شور و شوق انقلابیون بیگانه بود و انگیزه‌های خاص خودش را داشت اما، به مدت دوازده سال با قوای رضاشاه جنگید.

 مهیم خان به دادشاه پیغام داد که از شاه برای تو و همراهانت تأمین گرفته‌ام، از کوه پایین بیا و با نماینده ارتش که همراه من است، مذاکره کن. دادشاه پذیرفت.

مهیم خان لاشاری، سروان ریگی، استوار �ادگاری، گروهبان محمودی (به جای سرهنگ ژیان که ظاهراً ماشینش بین راه گه به هیچان خراب می‌شود)، و چند تفنگچی بلوچ (موسی خان میربل برهانزهی، محمد عمر خان ملک نژاد، یوسف حان مبارکی، کریم خان متسنگی (اهورانی)- به محل ملاقات رفتند. دادشاه هم سر قرار رفت اما صحبت از تسلیم بدون قید و شرط او کردند و با آزادی برادرش احمد شاه که دولت پاکستان تحویل رژیم شاه داده و، در واقع گروگان بود هم، موافقت نشد.

دادشاه که گویا قصد گروگانگیری داشته تا بلکه با رهایی برادرش موافقت کنند، حاضر به تسلیم نمی‌شود.

دادشاه می‌گوید من به قول و قرار گجرها (قجرها = حکومت) اطمینان ندارم آنها کارشان فریب است. اگر واقعاً هدف تامین من است، یکی از نظامیان را با خود می‌برم تا برادرم احمد شاه که گروگان است آزاد گردد. سپس دست گروهبان را می‌گیرد ومی‌گوید من به همین منظور حاضر به ملاقات شدم...

در این حال مهیم خان  در یک عمل انجام شده قرار گرفته با هفت تیر بر بناگوش دادشاه شلیک می‌کند. دیگران هم شلیک می‌کنند و دادشاه و همراهانش نقش بر زمین می‌شوند.

در درگیری بین طرفین، برادر دیگر دادشاه (محمد شاه) نیز، تیر می‌خورد و جان می‌سپارد.

دادشاه و برادرش محمد شاه

بعد از این واقعه - دولت، برادر دوم دادشاه (احمدشاه) را هم که پاکستان تحویلش داده بود، بدون محاکمه تیرباران کرد. گفته شده آنروز خود «مهیم خان لاشاری» هم کشته می‌شود. در این واقعیت نمی‌توان تردید کرد که مسئله دادشاه، بلوچها را با هم پیوند داد

 

در اوایل سال ۱۳۳۶ ه. ش. مأمورین آمریکایی و ایرانی برنامه اصل چهار توسط گروه دادشاه کشته شدند و همین عامل، باعث فشار آمریکا بر دولت ایران شد تا کار دادشاه یکسره شود.

«کویین کارول» رئیس اداره اصل چهار کرمان و همسرش «آنیتا کارول»، «برستیل ویلسن»، مشاور حوزه عمران... «مهندس محسن شمس» (معاون ایرانی ویلسن) و «هراند خاکچیان»، راننده جیب استیشن از اتباع کشور ایران، هنگام عبور از «تنگ سرحه» همگی به دست دادشاه و یارانش به قتل رسیدند سالها حکومت مرکزی در پی دستگیری دادشاه بود ولی او و گروه اندکش که حداکثر به چهل نفر می‌رسیدند با اتخاذ تاکتیک‌های رزمی ویژه و قدرت فراوان در راهپیمایی در مناطق سخت‌گذر و آشنا به تیراندازی، می‌گریختند. جنگ و گریز و فرار به پاکستان و آن سوی خلیج فارس و دریای عمان از دیگر شگردهای دادشاه بود.

دولت مرکزی قضیه دادشاه را تا کشته شدن مأمورین آمریکایی و ایرانی اصل چهار توسط گروه او به طور جدی دنبال نمی‌کرد، این قضیه منجر به واکنش شدید دولت مرکزی شد و دولت آمریکا هم از رژیم شاه می‌خواست دادشاه دستگیر شود. جدا از مسئله فوق، هواداران دادشاه، با تفنگ برنو (تک تیر) هواپیمای حامل رئیس ستاد ژاندارمری را سرنگون کرده و او را کشته بودند و این دو حادثه، در دستگیری وی نقش بارزی داشت

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
[ جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 12:57 ] [ یزدانشناس ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

خدایا ! خدايا مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان ، اضطرابهای بزرگ، غمهای ارجمند و حيرتهای عظيم را به روحم عطا کن . لذت ها را به بندگان حقيرت بخش و دردهای عزيز را بر جانم ريز . خدايا به من توفيق تلاش در شکست ، صبر در نااميدی ، رفتن بی هموار، جهاد بی سلاح ، کار بی پاداش ، فداکاری در سکوت ، دين بی دنيا، مذهب بی عـوام، عـظمت بی نام، خدمت بی منان، ايمان بی ريا، تنهایی در انبوه جمعيت و دولت . داشتن بی آنکه دوستم بدارند ، عطا کن
آرشيو مطالب
شهريور 1396
ارديبهشت 1396 آذر 1395 تير 1395 ارديبهشت 1395 دی 1394 آذر 1394 شهريور 1394 مرداد 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 مرداد 1391 تير 1391 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390
امکانات وب